لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست . پرچمی است که او بر سر در خانه ی وجود خود نصب کرده است و با ان اعلام می کند که از کدام فرهنگ تبعیت می کند .
همچنان که هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود ، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها معتقد و دل بسته باشد ، متناسب با ان ارزش ها و بینشها را از تن به در نخواهد کرد . قبل از گسترش فرهنگ منحط غربی صرف نظر از اختلاف ظاهری و البسه اقوام مختلف بشر ، لباسهاس گوناگون وجه اشتراک داشتند که ان خاصیت پوشیدگی انهاست اما در پس گسترش فرهنگ استعماری ، لباس ابزاری شد برای امیال شیطانی بشر نظیر خود نمایی ، حسادت ، رقابت ، جاه طلبی و سلطه بر دیگران و با استفاده از ابزار مد انسان اسیر مطامع موسسات استعماری گردید که برای سود بیشتر هر روز او را به بازی می گیرند و انچه از بین رفته است انسانیت است و بس . در جامعه ای که ارزشهای والای معنوی و انسانی بی اعتبار باشد و عالم درون انسان حیثیت و معنایی مستقل از نمایش ها و جلوه های بیرونی نداشته باشد قهرا شخصیت انسان به کلی بر پایه ی توجه دیگران و اظهار نظر انان در باره وی شکل می گیرد . و پیداست که افراد در چنین جامعه ای سعی می کنند با هر وسیله ای و از جمله با لباسی که به تن می کنند برای خود نوعی تشخیص و تعین ایجاد کنند که نمونه ی این طرز فکر غلط را دیدیم و دیدید …
منبع: سایت پورتال پدیدا
دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.